نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه هنر تهران
2 دانشیار فلسفه هنر، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.
چکیده
رمان در جستجوی زمان از دست رفته رمانی دربارهی زمان است. پروست در رمانش بُعد متفاوتی از زمان و زمانمندی را نشان میدهد. وی به جای روایت خطی، ساختار اثر خود را به صورت حلقهای گسترده سازمان میدهد. وی از زاویه دید مارسل حلقهی زمان زیستهی اشخاص رمان را نه از داخل و میکروسکوپوار، بلکه از بیرون و مانند یک تلسکوپ تحلیل میکند. از سویی دیگر مارتین هایدگر در قسمت دوم کتاب هستی و زمان، زمانمندی را عنصر اصلی ساختار وجودی دازاین میداند. نقطهی عزیمت وی عبارت است از دو ویژگی دازاین: "به سوی مرگ بودن" و "امکان تام و تمام شدن در مرگ". بحث مرگ برای هایدگر بحث از امکان و لذا بحث "آینده" است. نهاییترین امکان دازاین "به سوی مرگ بودن" است، دازاین در انتظار نهاییترین امکان، به عمیقترین بوده- است خویش رجوع میکند. مرگ دازاین امکان ناممکنی است که دازاین باید با آن مواجه شود و وجود انسانی را در کلیّتش به چنگ آورد. اما این مرگ به سادگی رخ نخواهد داد، بلکه ترسی را همراه خود دارد که دازاین اصیل را از دازاین نااصیل منفک میکند. این همان ترسی است که مارسلِ رمان جستجو نیز با آن مواجه میشود و پس از آن است که پروست در قالب شخصیت مارسل با انتظار فرجام میکوشد که در عمل نوشتن، لحظات بوده- است را جاودانه و تکرار کند. و آنجا که وی پدیدار حقیقی مرگ را که به زعم هایدگر به واسطهی آداب و رسوم روزمره مستور مانده درک میکند و نسبت خویش را با مرگ به صورت بنیادین بازشناسی میکند، ترسآگاهی بر او چیره شده و در پی دازاین اصیل شدن حرکت میکند. از این رو در این نوشتار پس از بررسی ساختار زمان در رمان در جستجو و چگونگی تاثیر آن در حلقهی روایی داستان، به مطابقت آن با مفهوم زمان و زمانمندی در فلسفهی هایدگر خواهیم پرداخت و سعی خواهیم کرد نسبتی واقعی میان مارسل (راوی رمان) و دازاین هایدگر برقرار کنیم. در این ربط و نسبت، پردازش انضمامی به ایدهی ترسآگاهی از مرگ، در بطن رمانِ جستجو، آن هم از دریچهی دالان پیچ در پیچ اندیشهی هایدگر مسیر تلاش این مقاله است.
کلیدواژهها